سلام
سلام خدای مهربونم..
نمیدونم از کجا شروع کنم اما نمیدونم چرا امشب انقدر حس بد و خفه کننده ایی دارم
خدای مهربونم..
من میدونم تو منو به حال خودم رها نکردی
میدونم که میدونستی تنهایی نمیتونم از این مسیر عبور کنم
میدونم خودت اون رو سر راهم قرار دادی..
هنوز هیچ خبری نشده
هم از صدا زده شدن میترسم هم نشدن..
کاش وقتی خوابگاهم خبر بشه..
نمیدونم حس میکنم اونجا بهتر میتونم سرمو گرم کنم که از غصه نمیرم
خدایا خواهش میکنم ازت هر چه زودتر معجزه ات رو وارد زندگیم کن
خدای مهربونم چند نشونه سر راهم قرار دادی
بهم نامحسوس رسوندی که صبور باشم
که پایان این درد نزدیکه
خدا راستش من دیگه خسته شدم
خیلی وقته خسته شدم
و الان دیگه دارم بیش از توانم زجر میکشم
خدای مهربونم خواهش میکنم کمکم کن
از غیر تو کمک نمیخوام
که اگه تو نخوای نمیشه
نا امید نمیشم وقتی میدونم که همیشه بعد تاریکی
نور جدیدی برام میسازی..
خدایا اُمیدم به توعه..
نخ باریکی که باهاش ب این زندگی وصلم رو هرروز زخیم تر کن..
خبر های خوب رو وارد زندگیم کن...
[ بازدید : 426 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]