تازگیا
یه روز سما گفت من اخرین بار که یادم بود
15 سالم بود..
نمیدونم چطور شده الان 24 سالمه..
منم یادمه که 18 سالم بود..
4 سال بود از فکری شب و روزمو بهم ریخته میگذشت..
ادم های سمی رو از دور و اظرافم پاک کرده بودم..
البته اون سمی هایی که باهاشون در ارتباط بودم..
درس خونده بودم شب و روز
کنکور قبول شده بودم..
رتبه اورده بودم..
قرار بود همه چی خوب پیش بره..
درس بخونم..
برم سرکار
مستقل بشم..
برای خودم زندگی کنم
ی زندگی عادی بسازم..
ولی چرا الان به اینجا رسیدم؟؟
چیشد که اینطور شد..
الان 21 سالم شده..!
ولی اونطور نشده ک میخواستم..
الان بعد هشت سال دوباره دارم به 14 سالگیم فکر میکنم..!
مرور میکنمشون..!
خب نباید اینطور میشد..
چه میشه کرد؟
حس میکنم این روزا میرم..
کلا از این جسم میرم
و از من برای اطرافیانم برای اونایی ک منو میشناسن
و بعد من زندگی میکنن خاطره میمونم چند سالی..
بعد اخرین کسی که منو تو خاطرش داره میمیره..
و خاطرات منم به باد سپرده میشه و میره..
[ بازدید : 419 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]